
او در این مسیر چند حقه به کار می برد از جمله :
۱.حرف حق را بدلخواه خود به صورت غلط و سطحی صورتبندی می کند که ربطی بهعمق فکر و مدعای رقیب ندارد .
۲. بعد حرف بی پایه خود را با دلیل و برهان به اسم سخن دانشجویان و مخالفان صهیونیسم و نظر موافقان توطئه غرب رد می کنند
۳. تصور و تصویر غلطی از ماوقع ارائه می دهد
۴.نشانه های نقش اسراییل را به اموری معطوف می کند که ظاهرا به سادگی قابل نفی است و نقش نهانی تر و ژرفترش پرده پوشی می نماید
۵. مجموعه این نسبت ها و نفی صحت شان را در خدمت مخفی کردن حقیقتی ریشه ای تر و واقعیتی پابرجاتر به کار می گیرد .
در مورد نقش اسرائیل از منظر تاثیر بر اقتصاد خاورمیانه و در خدمت ویرانی اقتصاد مسلمانان و سلطه بر آن هم این شگردهای مغایر صداقت علمی به کار گرفته شده است . اولا موضوع عمیق تاثیر حضور اسراییل بر ویرانی اقتصاد اعراب و توسعه اقتصادی و ساختاری وابسته به غرب را نمی بیند و کل ماجری را منحصر به نفت می کند .
ثانیا موضوع نوع ارتباط اسراییل با اقتصاد نفتی را به نحو کاریکاتور گونه ای مطرح می سازد . پس آن گاه ' تصویر غلط از موضوع را بنام تصورات دایی جان ناپلئونی و تئوری توطئه و بر ساخته شده های خود را بنام نظر مخالفان اسراییل و باورمندان به نقش اسراییل در استثمار منطقه ارائه داده و نفی می کند و وانمود می کند که منتقدان هیچ اطلاعی از الفبای منطقه در حد جغرافیای سال اول دبیرستان ندارند . در حالی که استاد درس فلسطین در دانشگاه تهران فهمش از نقش پیچیده اقتصادی اسراییل چنان مبتذل است که حتی یک دبیرستانی اهل مطالعات علسطین از او ژرف تر قادر به تحلیل لایه های گوناگون ایننقش و بواطن مکجودیت اسراییل در منطقه است.
زیبا کلام مثل یک برده به دانشجویانش می آموزد هر چه رئیس جمهور و وزارت خارجه و پنتاگون و سازمان سیا فرمایش کردند و سر مردم شیره مالیدند ' همان درست است . بقیه توهم توطئه است و دلیلی هم ندارد چرا توهم است و چرا نظام سلطه نواستعماری هرگز دیت به توطئه ای نزده و نمی رند، امادر مورد موضوع مورد مناقشه باید گفت اولین شگرد زیبا کلام و ما گرفتار فرضیه های دایی جان ناپلئونی هستیم. و اصلا فرضیه دایی جان ناپلئون و شخصیتش در داستان یک نویسنده عضو وزارت خارجه تا سال ۵۷ چرا نماد یک حقیقت است نه انجام وظیفه در رژیمی وابسته برای نشان دادن توهم بودن توطئه!
ایرجپزشکزاد و در پی آن تقوایی به انجام وظیفه ای همت گماردند که به معنی خواب کردن ملتی با رخم های عمیق استعمار و سلطه انگلیس و آمریکا بود . انان با استادی یکنویسنده طنز و یک کارگردان روشنفکر این ماموریت را به انجام رساندند. فرق تقوایی با گلستان و رهنما و عفاری و داریوش آن بود که آنان حتی در راُس پروژه های غربگرا و همکاری باشرکت نفت انگلیس و بهره مندی از ارتباط با دربار و ریاست جشن هنر و مزایای کسب ثروت کلان و زندگی بازنشستگی در قصر قرن هیجدهمی در حاشیه لندن و در پاریس و ' آن قدر برای خود ارزش قائل بودند تا نوکر مآبی نکنند و همچون فردی مستقل تاریخ استعمار را ورق زنند و به دانایی خیانت نورزند و خود را مضحکه خود سلطه گران ننمایند و نزدشان اعتبار داشته باشند . و در آرروی ربچارد و تام شدن و تدریس در دانشگاه های معتبر غرب بدیهیات را منکر نشوند . و شهردار شدن زهران ممدانی یک فرد مثلا شیعه طرفدار همجنس گرایی !!!! و منافع این پیروزی بموقع برای سفیدشویی آمریکای بی آبرو را پیروزی دموکراسی واقعی نخوانند .
برگردیمبر سر نفت
زیبا کلام کودکانه می پندارد اولا نقش اقتصادی یعنی نقش در نگهبانی لوله های نفتی و چون اسراییل در شمال ایجاد شده و نفت در جنوب است و حتی همسایه کشورهای نفتی نیست و صدها کیلومتر با چاه های نفت فاصله دارند پس اسراییل هیچ نقش اقتصادی در مناسبات سلطه گری غرب ندارد و اصلا با وجود کشورهایی مثل ایران زمان شاه و عربستان و بحرین و امارات و.... چه نیازی به اسراییل ؟!!!
سطحی بودن زیبا کلام در اینجا نیاز به ورود به مسایل بغرنج نظری ندارد و همین بس که به سرنوشت شاه و انقلاب اسلامی و نیز وضعیت شکننده عربستان و مغازله با چین رقیب آمریکا و خواست نهان و ماهوی جامعه مسلمانان در گسست از کفر و خطر همیشگی و شمشیر داموکلس اسلام بر سر آمریکا که همواره امکان بریدن از اسلام آمریکایی را جداً مطرح می سازد بکنیم و ببینیم چگونه دریک قدرت وابسته در جامعه مسلمانان هرگز کار اسراییل که در واقع ایالتی آمریکایی در دل جهان اسلام است برای آمریکا نمی کند . البته از نظر من هم مهمترین وجوه تولید اسراییل در خاورمیانه ایجاد یک پایگاه ضد اسلام بود و نه موضوع نفت . یک پایگاه ضد اسلام آن درک کاریکاتوری و مضحک قلمی واری نیست که زیبا کلام می سازد و دروغی که بنا می نهد و وانمود می کند ۶۰ سال پیش در نسبتب با زمان نوشتن کتاب و جنگ جهانی دوم جنبش اسلامی وجود نداشت تا اسراییل موظف به سرکوب آن باشد . و گفتیم اولا در پایان قرن نوزدهم تا جنگ جهانی اول کاملا نظام نوپای سلطا جدید امپریالیستی با انقلابات اسلامی و از جمله اسلام در انقلاب مشروطه و پیش از آن تحریم تنباکو برخورد کرده بود و در فاصله جنگ اول و دوم جهانی بخوبی متوجه خطر براگیر شدن انقلاب و جنبش رادیکال و حتی نفوذ رقیب در میان حرکت های ضد استعماری و َد امپریالیستی بود و عقلش مثل عقل زیبا کلام خودفریب نبود که خطر جنبش اسلامی را درک نکند و داشتن پایگاه در صورت اتفاق روز مبادا برایش حیاتی بود . تازه به وجود آمدن دردسرهای بزرگی چون حماس تحت تاثیر انقلاب ایران ' خود گویای درستی گمان آنریکا و غرب در باره قدرت اسلام و سرکوب ان بود . این که اسراییل در عمل خود به گرفتاری تازه عرب بدل شد ' به معنی قدرت شکست ناپذیر خدا و اسلام است نه عدم وجود انگیزه ضد اسلامی در تولد و ایجاد اسراییل !!! آمریکا به سود اسراییل همه زورش را در سرکوب جنبش اسلامی در فلسطین بکار برد . همه توانش را در منحرف کردن و سرکوب ضد اسلامی و مرعوب کردن اعراب و خفه کردن مبارزه و جنایت علیه اسلام بکار گرفت تا قدرت هارا در کشور مسلمانان به خیانت و نوکری و مردم را به نومیدی بکشاند و موفق نشد حتی در فلسطین علیرغم به سازش کشاندن الفتح و عرفات تولید خائنی چونمحمود عباس ' این مقاومت بزرگ و اسلام انقلابی بود که امریکا و اسراییل را در جهان منفور و دچار کابوس ولعن مردمجهانکرد . احمقانه است بگوییم چون اسراییل موفق نش در خود فلسطین اسلام ناب و مقاومت را سرکوب کند پس آمریکا و انگلیس و غرب هدف ایجاد اسراییل به عنوان پایگاه استحاله و تضعیف و محو اسلام را نداشتند . اگر زیبا کلام جویی دانایی و علم و تحقیق داشت همین امروز نفوذ اسراییل در تجزیه کشورهای اسلامی و صهیونیستی کردن کردستان عراق و آذربایجان و نفوذ در عربستان و کشورهای نفتی خلیج و کشورهای آسیای میانه و نفوذ در دستگاه امنیتی این کشورها هم گویای میگیری همان هدف ضد اسلامی و سلطه بر کشورها و مردم میلمان بود و هم تصاخب چاه های نفت از درون و هم تلاش و نقشه تسلط بر منابع آبی خاورمیانه اگر از دستش بر می آمد و از نهرتا بحر آب و نفت را در اختیار گرفتن . و این گویای میزان حیرت آور نافهمی استاد دانشگاه تهران و سطحی بودن و یا سوء نظر صهیونی اوست در انکار واقعیات پیشاروی جهان اسلام و شرکت در فریب مسلمانان و ایرانیان شیعه و جوانان دانشگاهی بسود اسراییل !
پس هم در مورد نفت و هم مقاصد ضد اسلامی و اسلام ستیزی و سرکوب آگاهی و جنبش اسلامی در فلسطین و جهان اسلام به سود تعمیق سلطه شیطان سفید ' عمل پایگاهی به اسم اسراییل عملا اثبات کننده صحت نظر انقلابی و انقلاب اسلامی و ایرانیان آگاه بود که زیبا کلام با لاطائلاتش می کوشد آگاهی انان را مخدوش و برداست برده وارش را درست جلوه دهد.
در جای خود نشانخواهمداد تلاش او برای اثبات صحت مواضع ظاهری و نظر رسمی آمریکا در خصوص عدم اهداف سلطه گرانه و استعماری و استثماری و توهم توطئه نامیدن آن چنان مضحک و خلاف واقع است که همه تاریخ و همه مدارک و ایناد خود کشورهای استثمارگر از پرتغال تا انگلیس و همه کنش آمریکا در نیمه دوم قرن بیستم و جنایات و غارت و کشتار و کودتاهایش مغایر آرای سخیف اوست .
☆☆☆☆☆☆
گفتماز حقه ها و شگردهای زیبا کلام دو قطبی سازی مجعول و روایت غلط از موضوع و نسبت دادن آن به تفکر مخالف خود است .
روایت ساده لوحانهدو احمقانه و غیر واقعی تا تفکر انقلابی و حقیقت پژوه را ابله وانمود سازد و خود را نابغه!!!
از جمله این شگرد در باره نفی وجود هر توطئه ی انگلیسی آمریکایی در تولد اسراییل است . او وانمود می کند وجود مقاصد و ایفای نقش انگلیس و غرب و توطئه قدرت های استعماری امری مغایر وجود دلایل تاریخی و اعتقادی در میل به تاسیس کشور یهود در ارض موعود از سوی یهودیان یا درک شرلیط جهان در قرن نوزدهم و نتایج حاصل از تغییر چهره مناسبات قدرت و تولد قدرت های جهان گیر تازه و جنگ و تقسبم مجدد جهان و....بوده و تفکر توطئه ' تفکری ساده در فهم رویداد هاست . او نمی داند انواع تلاس های قدرت های استعماری برای گسترش منطقه سلطه به شکل های گوناگون و نقشه ها و توطئه ها زاده همان متاسبات اقتصادی و توسعه طلبی و امری درونی در مقیاس کنش قدرت هاست .
تاریخ جهان پر از جنگهای توسعه طلبانه با دلایل گوناگون و انگیزه های مادی و توجیهات ایدئولولوژیک است و همه این پدیده ها توام با طرح و توطئه و نقشه بوده و وجود این نقشه ها تضادی با علل و اسباب توسعه طلبی و مناسبات تاریخی و اقتصادی چالش ها نداشته است . قراردادن علل پیچیده رتدادها و توطئه ها رویاروی هم واقعا ترفند کودکانه و ضد واقعگرایانه است و نمی توان به اسم واقعگرایی واقعیت عمل نقشه مند استعمار را نفی کرد . تازه کار مفتضح زیبا کلام تا آنجا پیش می رود که منکر هر قصد سویی از سوی آمریکاست و هر فعل او را همان طور که خود وانمود می سازد جدی و واقعی بدون لایه شیطانی و غارتگرانه باطنی وانمود می سازد . تنها بد بختی زیبا کلام ان است که امروز آمریکا بر عکس فریبکاری انگلیس و آمریکای قرن بیستم که حقیقت جنایاتش را نهانمی کرد و با توجبهات عوامفریبانه و بنام تمدن و عمران و کمک و آزادی و رفع عقب ماندگی چپاول و دخالتش را زینت می داد ' حال آسکارا از دوشیدن گاو شیر ده حرف می رند و بی پرده از تجاوز و فریب در مذاکره و سلطه خواهی و زورگویی و دروغگویی اش پرده بر می دارد و رشته های زیبا کلام را پنبه می کند و اجازه نمی دهد او بنام واقعگرایی به نفی توطئه گری سلطه طلبانه اش بپردازد و همه بافته هایش را سکه یک پول سیاه می کند . و نشان می هد این واقعگرایی نیست که زیبا کلام از آن دفاع می نماید بلکه فریبکاری است. وگرنه در کجا متفکرانی که در توطئه گری استعمار و نظام سلطه و انگلیس و آمریکا اصرار داشته اند دست از شناخت روابط و علل عینی و تاریخی و تبارشناسی توطئه غرب برداشته اند . انقلاب اسلامی مثالی است که او در اثبات ساده لوحی طرفداران وجود نقشه و توطئه از سوی غرب علیه کشورهای پیرامونی می زند و بجای اثبات تئوری قدرت پرستانه او ' نظرات و نظریه ساده لوحانه و ارباب باورانه اش را لو می دهد . او می گوید . انان که انقلاب اسلامی را محصول توطئه غرب می دانند کارشان آسان است یک کلام می گویند این انقلاب نقشه آمریکا و انگلیس بود و دیگر تیازی به هیچ پژوهش عمیق در خصوص علل انقلاب و بررسب انواع سبب های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی دورانپهلوی و واقعیت مردم ایران و نحوه تحولات و مدرنیزاسیون پهلوی و علل و نقش بحران ها و نارضایی در برانگیختن مردم ندارند . اما نگرش واقعگرا بجای تئوری توطئه ' خود را و ناگزیر می بیند در باره همه این علل و رخدادها تحقیق کند تا واقعیت را تشخیص دهد . .....
حقه این استدلال ایجاد شکاف بین لحران های داخلی و نقش قدرت استعمار و سلطه خارحی از رمان قاجار تا سال۵۷ در جنبش ها و انقلابات ایران است . این حذف نقشه و عمل و مداخله و توطئه خارجی چیزی جز خدمت به قدرت سلطه گر غرب و پنهان کردن یک وجه از جنایت تاثیر گذارش بر سرنوشت ایران نیست . در عالم واقع این پدیده توطئه ' کودتا و اغوای مردم و نفوذ و جاسوسی و نقشه های نهانی جزیی از کار استعمارگر غدار بوده و سفارت و نیروهای مزدور و سیاست مداران نوکر و غربگرایان اجرای همین توطئه ها راربر عهده داشتند فجیع ترین فریبکاری و نوکری و آرایش چهره استعمار ' همین نفی نقشه و توطئه خارجی است . بدون شناخت و بیان این توطئهها ' بدون نقش فراماسونری و کودتا و نقشه استعمار در بروی کار آمدن رضا قلدر و فرزندش و کودتای ۱۲۹۹ و ۱۳۳۲ و انقلاب سفید و کشتار و سرکوب انقلاب و ماجراهای ۵۷ تا امروز ....هر سخنی در خصوص تحولات و علل داخلی بحران ها ناقص و گمراه کننده است . استفاده از علل داخلی بوسیله سلطه گران و قدرت های متجاوز شیطانی ' برای تداوم سلطه امری اصلی در درک واقعیات است و این دو شق از هم جدا نیستند و در انقلاب اسلامی هم عینا علل داخلی و خارجی و توطئه های اجنبی برای منافع سرمایه داری جهانخوار که نقش بنیادین در روبارویی و انقلاب داشته جدا ناپدیر بوده و فقط خواست قدرت جنابتکار سلطه بوده که وانمود کند تئوری توطئه یک توهم بوده است . پژوهشگران دانشمند که بنا به ایناد و مدارک از توطئه های آمریکا و انگلیس پرده برداشته اند هرگز هرگر مجموعه علل داخلی رویدادها راونفی نکرده و آگاهی انان ده بار ژرفتر از ریبا کلامدر خصوص این علل درونی بوده و زیبا کلام به دروغ نسبت ناروا به انان می دهد و یک دوگانه مذبوحانه می سازد .
بدین ترتیب چه در ارتباط با نقش اسلام ستیزانه اسراییل و سرکوب اسلام در خاورمیانه بهدصورت نفوذ در حکومت ها و دیتگاه امنیتی و چه نفوذ در کشورهای نفتی و در اختیار گرفتن چاه های نفت اعراب و صهیونیستی کردن امارات و عربستان و... چه در مورد آب و نقشه و توطئه از نیل تا فرات هبچ محقق و عاقل و دانشوری با اسناد فراوان موجود نمی تواند منکر توطئه آمریکا باشد و اگر یک ایرانی دست کم با تجربه ۴۶ ساله توطئه های امریکا از روز اول انقلاب و اسناد بدست امده از لانه جاسوسی تا امروز و فریب مذاکره و مکانیزم ماشه و...ابن توطئه گری رانفی کند یا دیوانه است یا نوکر روحی وجاسوس واقعی و جاده صاف کن توطئه و سلطه آمریکایی . گاه شهوت شهرت و محبوبیت نزد قدرت و دست نوازش آنان و رویای ایتادی در کلمبیا و اکسفورد آدم میانمایه را تا سرحد جنون خدمتگزار ارباب میکند . در انقلاب مشروطه و عهد قاجار هم این روشنفکرانمیررا ملکم خانی و تقی زاده گونه کمنبودند . آنان آن روز اگر جهان و قدرت مدرن را غایت تمدن وپیشرفت می دانستند ' بسی از امروز محقتر بودند که بدفاع از سیطره آنان بر خیزند . امروز با اینهمه فجایع که بر ماگذشت چنین سرسپردگی و دروغی بخشودنی نیست چه رسد به این موضع که اساسا دشمنی یهود و غرب با اسلام را که به ترتیب از آغاز رسالت پیامبر خاتم و سپس جنگهای صلیبی تا امروز تداوم یافته نفی کنیم .
و این نفی در خصوص نقش اسراییل در ایران خنده آور تراست . اسراییل از مهمترین آموزش دهندگان ساواک در سرکوب جنبش اسلامی در ایران از ۱۵دخرداد به بعد بود . در انقلاب اسلامی در نقش او در دامن زدن به تجزیه طلبی و جاسوسی در ایران شکی نیست . و چه بسا در اتفاقات سیاسی از همان دوران بنی صدر که در زمان دانشجویی سفری به اسرائیل داشت نقش داشت . نقش اسراییل در ارتباط با تولد داعش و اوضاع سوریه یکی از شاخص ترین فعالیت های ضد اسلامی است ' نقش اسراییل در لبنان و سرکوب جریان اسلامی و انقلاب جنبش اسلامی انکار نکردنی است . استفاده زیبا کلاماز فریبی عوامانه روشن است . او اسراییل را نه یک پروژه ممتد در زمان تا امروز و فردا بلکه به نحو ایستا در ۶۰ سال پیش از نوشتن کتاب تولد اسراییل می شناساند و این کذب محض است اسراییل با ایجادش همه آینده را فراگرفت چنان که امروز نقش درنده و ضد اسلامی و سرکوبگر و وحشی اش علیه ایران و لبنان و بمن و سوریه و عراق و ....عریان است . اسراییل که به محص تولد توان سرکوب نداشت بوجود آمد تا در رشدش به این مقام دست یابد . او اول سرکوب در فلسطبن را در دستور داشت در همین یک شق تا امروز گرفتار شده است . قرار نیست هرچه مقصود آمریکا و اسراییل بوده بدون مانع اجرا شود واگر ناتوانی و مشکلاتی در اجرای این مقاصد اتفاق افتاد منکر خود قصد و نقش اسراییل بالکل شویم . زیبا کلام از این سفسطه برای نفی توطئه های انگلیس و آمریکا و اسراییل بهره می برد تا دانشجویان ومخاطبانش را بفریبد .
بالاخره بیانیه بالفور ' نامه به بزرگ سرمایه دار استعمار ' آقای روتچیلد که ملکه انگلیس به او تعظیم می کرد و قصرش در جزیره اختصاصی از قصر ملکه محلل تر بود ' واقعیت دارد یا نه . چرا وزیر خارجه انگلیس به جای دولت به او نامهومی نویسد و اورا مهمتر از دولت بر صدر توطئه لیجاد وطن یهودی و مرجعیت این تصمیم لو می دهد یا رسمیت می دهد؟ ذهن دایی جانناپلئونی ایرانی ها !!!! چه تاثیری در این رویدادها دارد ؟ حال کی متوهم است ایرانیان و طرفداران حقیفت تاریخی یا استاد مفلوک و از خود بیگانه ای که مذبوحانه دخداد های تنکار ناپذیر را ذکر می کند تا تنها با یک کلمه توهم توطئه آنها را خنثی کند . و یا مجموعه مسایل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی/ فرهنگی اروپای قرن نوزده را بی هوده در مقابل رویداد قرن بیستمی ایجاد اسراییل قرار دهد در حالیکه ان رویداد ها زمینه و context این توطئه و در مسیر آن بوده اند و دوقطبی سازی ذهنی پوچ نمی تواند در واقعیت تضادی بین شان برقرار نماید . و این ترفند نخ نما دانشجوی سال اول را شاید فریب دهد ولی نه آنان را که نسبت به تاریخ قرن نوزده علم دارند .
اما ترفند بی اعتبار کردن در این قسمت چیست ؟ بخوانیم:
اگر کسی مختصر علم و آگاهی از تاریخ یهودیت و تحولات اروپا داشته باشد با یک تلنگر کوچک و آرامکه به تئوری وارد می سازد می تواند آن را چونبنایی پوککه از درون پوسیده یا حلابی نقش بر آب نماید ." بگدریم از فارسب علط زیبا کلام باید به او گفت چگونه آن نفوذ و قدر قدرتی سرمایه یهود د یهودیان در دربار و در دولت و حکومت انگلستان ' و بیانیه بالفور خطاب به روتچیلد با بیان رویدادهای قرن نوزده و مناسبات گوناگون تقسیم مجددجهان نقش بر آب می شود؟ در حالی که آن رویداد ها که به آن خواهم پرداخت دقیقا در مسیر توسعه طلبی انگلیس بر جنازه امپراتوری عثمانی بوده که تقویت کننده ایجاد اسراییل و بهره گیری از رویای بی خاصیت و هراران ساله یهود به سود سیاست امپریالیستی نوین و استعمار انگلیس عمل کروه است و زمینه این توطئه را فراهم آورده است !!!
هیچ تاریخ نویس ومتفکر ضد اسراییل و معتقد به تولد نامشروع استعماری او و تقش و منافع سرمایه یهود و دولت انگلیس و دولت های اروپایی هرگز با نقش این تحولات قرننوزدهمی مخالف نبوده که خواهم گفتچه بودند و در تواریخ معتبر قرن بیست از ان به تفصیل بحث و یاد برده شده است و هرار بار پیش از زیبا کلامدر باره آننوشته اند .و نه تنها منافاتی با قبول نقش استعمار در تاسیس اسراییل ندارند بلکه مقوم این ایده و نظر هستند. ' چه کسی و کجا گفته شده و اثبات توان کرد که فهم و مطالعات و بررسی تحولات سیاسیو اجتماعی و اقتصادی اروپا در قرننوزده متافاتی با نقش استعمار انگلیس در تشکیل اسراییل دارد؟ اگر تشکیل اسراییل را بدرستی بدون شناخت این زمینه نمی توان عهم کرد ' مخماریننتیجه اینمطالعه عینی هماندرک تصمیم استعمار انگلیس و اروپا در ابجاد اسراییل لست که از زمان سقوط امپراطوری عثمانی رسما بوسبله انگلیس کلید خورد . این شعبده بازی و لفاظی بی ارج زیبا کلام است که در صفحات کتاب ابن ها را رویاروی هم قرار می دهد در حالی که آن مطالعات بنیانی شالوده قوام و درک علل ابن توطئه است که اثبات می کند بدوندخالت انگلیس و سیاست امپریالیستی هرگز این کشور تولد نمی یافت.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
مهدی مذهبی معتقد است پیوند میان هنر، هویت و فضای شهری، محور اصلی وظایف سازمان زیباسازی شهر تهران است
رئیس کنفدراسیون صادرات ایران در گفتوگو با «جامجم»:
حمیدرضا حسینی معتقد است تاریخ بهارستان بازتابی از فراز و فرود سیاست و فرهنگ ایران در ۲ سده اخیر بوده است